امروز : چهارشنبه 05 اردیبهشت 1397
استفاده از ضد آفتاب برای محافظت و حفظ سلامت پوست امری ضروری است
به کمک برخی مواد طبیعی و روغنهای معطر میتوان یک ضد آفتاب طبیعی و خانگی تهیه کرد و در روزهای تابستان از آن استفاده کرد. با وجود اینکه در برخی مواقع از روز آفتاب باید به طور مستقیم به پوست هر فرد بتابد اما استفاده از ضد آفتاب برای محافظت و حفظ سلامت پوست نیز امری ضروری است، اگر شما مایل نیستید که ازکرم های ضد آفتاب تجاری حاوی مواد شیمیایی استفاده کنید ما به شما یک ضد آفتاب طبیعی و خانگی توصیه می کنیم.
شایع ترین دلیل ریزش مو در زنان کمبودهای غذایی است
ریزش مو یکی از مشکلاتی است که به جرات می توان گفت اکثر مردم دنیا با آن مواجه هستند. عوامل زیادی مانند عوامل محیطی، ژنتیکی، هورمونی ، برخی بیماری ها مانند اختلالات تیروئید ، آنمی ( کم خونی ) و نوع تغذیه در ریزش مو دخیل است. اهمیت رژیم غذایی را در حفظ سلامتی بدن به خصوص مو ، نمی توان نادیده گرفت.
استفاده بیش از حد از مواد آرایشی عوارضی برای سلامتی، اقتصاد خانواده به دنبال دارد
رئیس اداره آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو، گفت: اگر کرمی حاوی ذراتی است که به طور معمول نباید در کرم وجود داشته باشد، از این کرم ها استفاده نشود.
جشنواره آتش بازی در شهر تویوهاشی ژاپن
داستانهای آموزنده
از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاهشان در مدرسه شنیدم.
مرد اول میگفت:
«چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد
سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که
بیمسئولیت و بیحواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم
گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم.
روز بعد نقشهام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش میرفتم تا اینکه تا
آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این
کار را انجام میدادم ولی کمکم بر ترسم غلبه کردم و از نقشههای زیادی
استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان
میفروختم. بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر
انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن
سال برایم تمرین عملی دزدی حرفهای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق
حرفهای شدم!»
داستانهای خنده دار
داستان پرواز در اسمانها
مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت
نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در
صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت : ایا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت :اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!
داستان کوتاه ثروت واقعی
مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید.
او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد.
او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد.